معنی واقعی زندگی

برخی می گویند معنی واقعی زندگی برای تفریح است. ​دیگران می گویند برای خوشحال کردن کسانی که دوستشان داریم و یا برای اینکه دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم. برخی نیز می گویند به زندگی فکر نکنید و فقط از آن لذت ببرید. البته برای برخی نیز زندگی هیچ معنایی ندارد و می گویند هیچ هدفی از خلقت ما نیست و فقط آمده‌ایم زمانی را در این دنیا باشیم و هر طور که می خواهد بگذرد.

آیا به موضوع مشترکی در اینجا توجه می کنید؟ همه آنها با شادی ارتباط دارند. به طور خاص خوشحال شدن از خوشحال کردن دیگران. زیرا زمانی که خوشحال هستید، به گذشته فکر نمی کنید و پشیمان نمی شوید و هیچ وقت نمی گویید “چه می شد اگر؟” و حتی اگر به شما بگویند که فردا روز آخر شماست، راضی خواهید بود و با آن مشکلی نخواهید داشت.

اما از طرف دیگر، اگر خوشحال نباشید کوه‌هایی از پشیمانی روی دوشتان خواهید داشت و همواره به خود می گویید “من باید این کار را می کردم”

پس خوشبختی واقعی از کجا می آید؟

حقیقت تلخ این است به همان اندازه که احساس خوشبختی مهم است اما بسیاری از ما نمی دانیم چگونه خوشبختی و آرامش واقعی را پیدا کنیم. ما فقط زندگی می کنیم، به امید روزی که خوشبختی به سراغمان بیاید.

شاید به خود بگویید “وقتی آن شغل جدید را پیدا کنم خوشحال خواهم شد.” بنابراین شما آن شغل جدید را پیدا می کنید ولی باز هم شادتر از زمانی که شغل قدیمی را داشتید، نیستید. مطمئنا، شما پول بیشتری دارید. اما همان احساس گذشته را دارید. یا شاید بگویید “وقتی اولین ماشینم را بگیرم احساس خوشحالی بیشتری خواهم کرد.” سپس برای مدتی با ماشین جدید خود به گشت و گذار و رانندگی می پردازید ولی خوشحال تر از زمانی نیستید که بدون ماشین بودید. یا می گویی ازدواج کنم ولی بعد از مدتی هیچ تفاوتی با زمان مجردی احساس نمی کنی.

با این حرفها قصد ندارم که شما احساس بدی داشته باشید. و البته من مخالف خریدن ماشین، شغل جدید یا ازدواج نیستم. اما برای توضیح این نکته که ما کارهای زیادی را برای شادی و آرامش انجام می دهیم. با این حال، هرگز به شادی و آرامش قبل نمی رسیم.

تخریب آینده با لوبیای سحرآمیز

حتماً همه شما داستان لوبیای سحرآمیز را شنیده‌اید و اکثر ما هم بعد از شنیدن داستان، چند عدد لوبیا را در باغچه خانه کاشتیم. بعد از گذشت چند روز چون هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم، همه را به هم زدیم و لگدمال کردیم. خوب این یک داستان تخیلی و خیالی است ولی اغلب مردم در رابطه با کارها و تصمیمات خود چنین رفتاری از خود نشان می دهند. آنها به روند تحقق کارها و وجود خدایی که قادر و آگاه از همه چیز است، اعتقاد ندارند.

ابتدا تصمیمی را که می پذیرند درست است، اتخاذ می کنند ولی بلافاصله به دنبال نتیجه و یا لااقل شاهدی برای به ثمر نشستن آن تصمیم می گردند. آنها بی صبری از خود نشان می دهند زیرا به تصمیم و قضاوت خود ایمان ندارند. لذا به تخریب تصمیمی که گرفته‌اند می پردازند. تصمیمی که ممکن بود بهترین باشد و نتایج خوبی را در آینده به بار بیاورد.

متأسفانه در دنیای امروز همه به دنبال ارضای فوری نیازهای خود هستیم و صبر و بردباری برای ما سخت شده. اگر با ایمان کامل یک تصمیم را نگیریم ممکن است دست به عملی بزنیم که مخرب تصمیم ما باشد. اگر انسان صبر و بردباری داشته باشد و کاری را که درست است را انجام دهد حتی اگر در کوتاه مدت برایش گران تمام شود، باید مطمئن باشد که در درازمدت از نتایج خوب عمل خود بهره‌مند خواهد شد.

همیشه نیرویی بزرگتر از ما وجود دارد و آن نیرو، خداوند متعال است که همواره مراقب ماست. پس در درجه اول باید به خدا اعتماد کنیم سپس با صبر و حوصله و با توکل به خدا تصمیم بگیریم و کار را انجام دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *