چرا همیشه با عجله ؟

مشکل واقعی در زندگی این است که ما همیشه با عجله در حال انجام کارها هستیم. صبح بیدار می شویم، سریع دوش می گیریم و مسواک می زنیم، لباس عوض می کنیم، سریع چای و صبحانه می خوریم. سپس از خانه بیرون می رویم و زمانی در مسیر هستیم تا به محل کار برسیم.

در محل کار نیز سعی می کنیم به ضرب الاجل‌های تعیین شده توسط رئیس خود برسیم. پس از آن، اگر باشگاه ورزشی باشد و یا خرید برای خانه آنرا نیز انجام می دهیم و به خانه برمی گردیم، استراحت کوتاه (با فکری مشغول)، غذا می خوریم و به تماشای تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی و در آخر هم به خواب می رویم. صبح دوباره بیدار می شویم و همین چرخه تکرار می شود.

چرا همیشه در زندگی عجله داریم؟

آنقدر به انجام کار بعدی فکر می کنیم و روی آن متمرکز شده ایم که به ندرت لحظه ای برای مکث کردن و کشیدن نفسی عمیق پیدا می کنیم.

جای تعجب نیست که از خود بپرسیم :

“زمان چگونه تمام شد؟”

“چرا با این همه تاسف به گذشته نگاه می کنیم؟”

“چرا انسان ها ۳۰ سال پیش شادتر بودند؟”

اغلب آدمها شغل و خانه و ماشین خوب دارند اما خوشحال نیستند. روزهای آنها پر از کارهای فوری و ضرب الاجل های قریب الوقوع است. جدا از ناهار که در عرض ۵ دقیقه میل می شود، به ندرت فرصت نفس کشیدن پیدا می کنند.

بنابراین… برای اینکه وقت آزاد بیشتری داشته باشند، صدها کتاب در مورد بهره وری مطالعه می کنند و در همایش‌ها و کلاس‌های آموزشی مختلف شرکت می کنند. ولی دریغ از عمل کردن به یکی از مواردی که یاد میگیرند. اغلب مطالبی که در کلاس‌ها و همایش‌ها مطرح می شوند، بر اساس تجربه‌ی اشخاص است. پس از آنها استفاده کنید و آنها را در زندگی خود تبدیل به عمل کنید. زمانی که دانش تبدیل به عمل شده و در زندگی ایجاد تغییر می کند آنگاه با لبخندی بر لب به سر کار می روید. با لبخندی بر لب به خانه می روید. با لبخندی روی لب غذا می خورید و با لبخندی بر لب به رختخواب رفته و از خواب بیدار می شوید.

و بگذارید چیزی به شما بگویم… وقتی آنقدر خوشحال هستید، هیچ چیز نمی تواند به شما نزدیک شود. منبع شادی شما چیست؟

اکنون…

به عنوان یک تمرین کوچک، از شما می خواهم به کارهایی که سه شنبه گذشته انجام دادید فکر کنید.

برای صبحانه چی خوردی؟

چه ساعتی به رختخواب رفتی؟

عصر چه کار کردی؟

اگر این چند مورد را به یاد نمیاری، احتمالاً شما هم در زندگی عجله داری. این بدان معناست که شما کمبود هوشیاری داری. اما تقصیر تو نیست. زیرا حتماً چیزهای زیادی در بشقاب خود داری.

بنابراین توصیه من این است:

کمی آهسته تر. لازم نیست زیاد همه چیز را آهسته‌تر کنی. (فقط ۲۰ درصد)

چای یا قهوه را به آرامی بنوش. از آن لذت ببر.

در پیاده روی، گاهی توقف کن و زیبایی طبیعت اطراف خود را تحسین کن و از آن لذت ببر.

وقتی با خانواده هستی، به کار فردا فکر نکن.

کارهای زیادی است که می توان انجام داد ولی فعلاً و برای شروع فقط کمی سرعت خودت را کم کن. در لحظه زندگی کن، مانند دوران کودکی. با این کار احساس آرامش بیشتری خواهی کرد و هوشیارتر خواهی بود و در نتیجه احساس شادی بیشتری خواهی داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *